دیشب ایده ی یک موزیک دارک و کمی پروگرسیو به ذهنم رسید؛ شاید نزدیک نیم ساعت، تایم کمیه میدونم، در حال ایده پردازی بودم و یادداشت کردن. دیروقت بود و من بی حوصله. امروز روی نرم افزار ماکتش رو پیاده کردم و اِسکِچ هایی از لیریک رو نوشتم. هنوز سر در گمم راجع به تاپیکت لیریک ها اما یه نقطه ی کمرنگی نورانی میبینم که این هم در آخر موزیک خوبی میشه! خوب بودن نسبیه و در این میان من ملاک خوبی رو این تعریف میکنم: اینکه یه موزیک با بند (Band) تمرین شه و تمام اعضای اون بند حس مشترک رو با هم احساس کنن. موقع ساز زدن فاز بگیرن، به قول تینیجر های الان، و برن به سوی بهتر شدن!
اینجا راهِ «آغوش» به کاغذ کشیده میشود!
هوروویتز از تخستین سالهای فعالیت خود به راخمانینف دلبستگی تمام داشت. میان این دو موسیقیدان دوستی صمیمانه ای شکل گرفت و راخمانینف پس از شنیدن اجرا کنسرتوی سوم خود در دستان دوست جوان خود شگفت زده شد و چنین گفت: «هوروویتز کنسرتو را یکجا بلعیده است.»
راخمانینف یک بار در یکی از صادقانه ترین ژست های خود به روی صحنه رفت تا هوروویتز را پس از اجرایی از این کنسرتو در آغوش کشد. هوروویتز عاشق این کنسرتو بود و سه بار آن را ضبط کرد. اجرای سال 1930 به رهبری آلبرت کوتس (Albert Coates) ورسیون مثله شده ای است تا امکان ضبط روی نه صفحه ی 78 دور را پیدا کند. هورویتز خود هیچگاه این اجرا را به حساب نمی آورد ولی اجرایی است عالی که از دیگر ضبط های هوروویتز آشوب کمتری دارد. ضبط سال 1951 به رهبری فریتس راینر شاخصترین، بلند پرواز و از نظر تکنیکی بی رقیب که برش های کمتر و منطقی تری دارد. اجرای کنسرتی سال 1978 به رهبری اورماندی اجرایی است مالیخولیایی و افسون زده.
هوروویتز در ضبط بسیاری از قطعات راخمانینف به جنبه های حماسی موسیقی او حتی بیش از آنچه خود آهنگساز می خواست توجه و علاقه نشان می داد. برای مثال در نقطه اوج اتود-تابلو در می-بمل مینور، چنان نواخته که شنونده بی اختیار از جا بر می جهد. در اتود دو ماژور راخمانینف آزادی او در جمله بندی و در پرلود سل-دیز مینور پرتو روشنگری که بر قطعه تابانده شگفت انگیز و بسیار دلپسند است. نوازندگیِ هوروویتز همواره یادآور نغمه های ارکستری بود، ولی به خلاف بسیاری از پیانیستهای دیگر که آنها هم ارکستری می نوازند، شنوندگان هوروویتز پس از شنیدن اجرایی از او در اشتیاق شنیدن اصوات یک ارکستر حقیقی باقی نمی ماندند و جا در جا سیراب می شدند. هوروویتز درک کاملی از پیانو و سونوریته ی پرطنین آن داشت. به سونات دوم راخمانینف با اجرای هوروویتز گوش دهید که در آن با اجازه ی آهنگساز ویراست شخصی خود را از دو ورسیون فیناله ی سونات ارائه داده استو این اجرا از شاهکار های رنگ آمیزی پیانو با الهام از طنین های ارکستری است.
تبلیغات
درباره این سایت